|
|
|
نويسندگان :
:: پایگاه بسیج شهید خدادوست
:: یاور 110
آمار بازديد :
:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin
:: مرورگر: Netscape :: ورژن: (K :: وضوح نمايش: 1280 در 720پيکسل :: جاوا: غير فعال
<-PollName->
<-PollItems->
bach
|
|
|

|
پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش
آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود
آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .
|
|
|
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی و هنری،
،
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در شنبه 2 ارديبهشت 1391 |
|
|
|
عقل به خواندن می خواند و عشق به رفتن . . . |
|
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در جمعه 9 فروردين 1391 |
|
|
|
جشن پوریم؛ رقص یهود در هولوکاست ایرانیان ( بخش دوم ) |
|
|
سیزده بدر
" روز جشن یهود به مناسبت کشتار 500 هزار ایران"
+ تصاویر و فیلم
(بخش دوم)
:: برچسبها:
جشن ,
پوریم ,
روز ,
نحس ,
رقص ,
یهود ,
هولوکاست ,
ایرانیان ,
جشن ,
سیزده به در ,
پایگاه ,
بسیج ,
شهید ,
خدادوست ,
آلکله ,
نشتارود ,
تنکابن,
,
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در چهار شنبه 6 فروردين 1391 |
|
|
|
جشن پوریم؛ رقص یهود در هولوکاست ایرانیان ( بخش سوم) |
|
|
سیزده بدر
" روز جشن یهود به مناسبت کشتار 500 هزار ایران"
+ تصاویر و فیلم
(بخش سوم)
:: موضوعات مرتبط:
سیاسی،
،
:: برچسبها:
جشن ,
پوریم ,
روز ,
نحس ,
رقص ,
یهود ,
هولوکاست ,
ایرانیان ,
جشن ,
سیزده به در ,
پایگاه بسیج شهید خدادوست آلکله نشتارود تنکابن,
,
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در چهار شنبه 4 فروردين 1391 |
|
|
|
جشن پوریم؛ رقص یهود در هولوکاست ایرانیان ( بخش چهارم ) |
|
|
سیزده بدر
" روز جشن یهود به مناسبت کشتار 500 هزار ایران"
+ تصاویر و فیلم
(بخش چهارم)
:: موضوعات مرتبط:
سیاسی،
،
:: برچسبها:
جشن ,
پوریم ,
روز ,
نحس ,
رقص ,
یهود ,
هولوکاست ,
ایرانیان ,
جشن ,
سیزده به در ,
پایگاه ,
بسیج ,
شهید ,
خدادوست ,
آلکله ,
نشتارود ,
تنکابن,
,
,
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در چهار شنبه 3 فروردين 1391 |
|
|
|
جشن پوریم؛ رقص یهود در هولوکاست ایرانیان ( بخش پنجم ) |
|
|
سیزده بدر
" روز جشن یهود به مناسبت کشتار 500 هزار ایران"
+ تصاویر و فیلم
(بخش پنجم)
:: موضوعات مرتبط:
سیاسی،
،
:: برچسبها:
جشن ,
پوریم ,
روز ,
نحس ,
رقص ,
یهود ,
هولوکاست ,
ایرانیان ,
جشن ,
سیزده به در ,
پایگاه ,
بسیج ,
شهید ,
خدادوست ,
آلکله ,
نشتارود ,
تنکابن,
,
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در چهار شنبه 2 فروردين 1391 |
|
|
|
جشن پوریم؛ رقص یهود در هولوکاست ایرانیان ( بخش ششم) |
|
|
سیزده بدر
" روز جشن یهود به مناسبت کشتار 500 هزار ایران"
+ تصاویر و فیلم
(بخش ششم)
:: موضوعات مرتبط:
سیاسی،
،
:: برچسبها:
جشن ,
پوریم ,
روز ,
نحس ,
رقص ,
یهود ,
هولوکاست ,
ایرانیان ,
جشن ,
سیزده به در ,
پایگاه ,
بسیج ,
شهید ,
خدادوست ,
آلکله ,
نشتارود ,
تنکابن,
,
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در چهار شنبه 1 فروردين 1391 |
|
|
|
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن |
|
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در شنبه 1 فروردين 1391 |
|
|
|
سلام
از فکه بگویید که مثل هیچ جا نیست

فكه مثل هيچ جا نيست! نه شلمچه، نه ماووت، نه سومار، نه مهران، نه طلائيه، نه...
فكه فقط فكه است! با قتلگاه و كانال هايش، با تپه ماهور و دشت هايش.
فكه قربانگه اسماعيلهاست به درگاه خداي مكه.
فكه را سينهاي است به وسعت ميدان هاي مينِ گسترده بر خاك.
فكه را دلي است به پهناي سيم هاي خاردار خفته در دشت.
فكه را باغ هايي است به سر سبزي جنگل امقر.
فكه، روحي دارد به لطافت ابرهاي گريان در شب والفجريك.
فكه، چشماني دارد به بصيرت ديدهبان خفته در خون، بر ارتفاع صد و دوازده.
فكه، خفته بر زير گام هايي است كه رفتند و باز نيامدند.
فكه، استوار ايستاده است، برتر از سنگرهاي بتوني ضد آرپي جي.
فكه،هيچ در كف ندارد، همچون بسيجي ايستاده در برابر تانك هاي مدرن بعث.
فكه، همه چيز دارد، همچون بسيجي مهياي سفر به ديار حضرت دوست.
قلب فكه، در والفجر مقدماتي تپيد.
قلب فكه، در والفجر يك از حركت بازايستاد.
قلب فكه، در دشت سُمِيدِه پاره پاره شد.
قلب فكه، در قتلگاه رُشيديه سوراخ سوراخ شد.
قلب فكه، در ارتفاع صدوچهلوسه شكست.
قلب فكه، ميان كانالِ كميل جا ماند.
چه بسيار چشم ها كه بر خاك فكه نگران ماندند.
چه بسيار لب ها كه در سنگرهاي فكه خندان خفتند.
چه بسيارروح ها كه شادمان درفكه بالشان خوني شد.
چه بسيار كبوترها كه پر بسته در فكه از كانال ها پر كشيدند.
چه بسيار مرغان آغشته به عشقي كه در فكه غريبانه ذبح شدند.
از فكه، فقط بايد در فكه سخن گفت و بس.
از فكه، فقط بايد با اهل فكه سخن گفت و بس.
از فكه، بايد براي عاشقان فكه نشان آورد و بس.
سوغات فكه، چه ميتواند باشد جز مُشتي سيم خاردار وحشي؟
تحفه از فكه، چه ميتوان برگرفت جز پرچمي سه رنگ خوني؟
يادآوري از فكه، چه ميتوان با خود داشت جز پلاكي سوراخ شده بر سينه از تركش؟
در فكه بود كه حلقوم ها، شمشيرها را دريدند.
در فكه بود كه پيكرها، كمان ها را شكستند.
در فكه بود كه سرها، نيزهها را بالا بردند.
در فكه بود كه جان ها، خاكيان را جان بخشيدند.
در فكه بود كه ارواح مطهر، مردگان را جان دادند.
در فكه بود كه هر كه اهل فكه بود، روحش به اوج پر كشيد.
در فكه بود كه هر كه آرزو ميكرد چونان مادرش مفقود بماند، پيكري از او باز نيامد و گمنام خفت.

فكه را دلي است داغدار مصطفي(ص).
فكه را اثري است از پهلوي شكسته فاطمه(س).
فكه را نشاني است از فرق شكافته علي(ع).
فكه را تشتي است سرخ از خون حلقوم حسن(ع).
فكه را پيكري است پاره پاره از اندام حسين(ع).
فكه را درد غربت پير كرده.
فكه را سوز هجر زمينگير كرده.
فكه را ژرفاي انتظار، چشم به زيارت دوست نگه داشته.
فكه را تنهايي عشق قداست بخشيده.
مگر ميشود پيامبر از فكه گذر نكرده باشد؟
مگر ميشود فاطمه دلش در فكه نسوخته باشد؟
مگر ميشود حسن در فكه غريب نباشد؟
مگر مي شود حسين در فكه سر از بدنش جدا نشده باشد؟
مگر مي شود مهدي فاطمه بر فكه گذري ونظري نداشته باشد؟
منبع: www.bsimchi.ir
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی و هنری،
شهداء , جبهه و جنگ،
،
 |
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در سه شنبه 2 اسفند 1390 |
|
|
|
دوکوهه؛ سجده گاهي به وسعت آسمان |
|
|
دوکوهه؛ سجده گاهي به وسعت آسمان
ميدان صبحگاه دوکوهه است اينجا؛ جايي که مثل دريا، انگار انتهايش معلوم نيست. جايي که زماني معراج روحانيِ عاشقان الله بود. جايي که بسياري در اينجا مهر شهادت بر پرونده خود زدند و براي هميشه سعادتمند شدند. درست در چنين ساعتهايي اينجا ديگر زمين نبود. اينجا عرش خدا بود. عرش واقعي خدا؛ چونکه عرشيان خاکي در اينجا با خدا ملاقات داشتند. و چه عاشقانه بود آن ملاقاتها!
و اينک بعد از گذشت اين همه سال من در جاي آنها نشسته ام. چشم که بسته مي شود و گوش که از اين اصوات دنيوي فارق مي گردد به راحتي مي توان حضور آنها را در اينجا حس کرد. هنوز انگار از گوشه گوشه ميدان، صداي مناجات و العفو گفتن ها بگوش مي رسد. هر جاي ميدان را که نگاه مي کنم انگار عزيزي با خدايش خلوتي کرده و آنچنان عاشقانه با او مناجات مي کند که گويا فقط، خدا مال خود اوست. هرکس فانوسي به دست و پتويي به سر کشيده، بر گناهان نکرده اش توبه مي کند و ...
و من اينک اينجا نشسته ام و همچنان به شرمندگي خود فکر مي کنم که آنها که بودند و من که هستم؟!! آنها چه کردند و من چه مي کنم؟!! آنها چطور بودند و من الان چطورم؟!!.............
مکه من فکه بوَد، منــــاي من دوکوهـــه
قبله من جبهه و کربلاي من دوکوهه
مدينه ام شلمچه و بقيع مــــن هويــــزه
مروه من طلاييه، صفاي من دوکوهه
ديار غربت و غم و وادي عشق و عرفـان
جاي قبــول توبه و دعاي من دوکوهه
اگرچه راه کربلا بسته به عاشقان است
علقمــه و فرات و نينواي من دوکوهه
قافله رفته و دگـــر جدايــــم از شهيــدان
مريض هجرم و فقط دواي من دوکوهه
www.aviny.com
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی و هنری،
شهداء , جبهه و جنگ،
،
 |
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در سه شنبه 2 اسفند 1390 |
|
|
|
*** سرزمینی است که ملائک در آن
سجده می کنند و برای بوسه
زدن بر خاکش از هم سبقت میگیرند.
شلمچه خلاصه عشق است و قطعه ای از بهشت ، شلمچه ، آینه ایست که تمام جبهه با خاکهای سرخش در آن می درخشد. و دریچه آسمانی است که از آن بوی رشادت و عطر دلنواز شهادت میوزد.
شلمچه تندیس زیبای عشق است که در میدان ایثار قد کشیده است . شلمچه شهر شهود و شهادت است . شلمچه مثنوی بلندایثار است و فرودگاه عشق و عروجگاه دل . صحرای خشکی که دریای مواج خون و اشکهای عاشقانه در تربت پاکش دارد با قلب خونینی که هنوز زیبا و دلنواز می تپد و خون غیرت و مردانگی را در رگهای این دیار می دواند و حدیث بلند حیات با عزت را زمزمه می کند. زمین خاکی شلمچه ، زیباتر از آبی آسمان است چرا که شلمچه قتلگاه مرغان عاشقی است که برای وصال بی قرار بودند و از کوچه پس کوچه های منیت و مادیت رهیده و به شهر دلگشای معنویت و شهادت دل بستند.
آری ! شلمچه شاهنامه بلند شهادت است ، دیوان عاشقی است ، شعرهای سرخ ، با واژه های خون ، به وزن عشق و قافیه هایی از جنس قلب پاره پاره عاشقی و در قالب غزل عشق و مثنوی بلند شهادت » ، دیوانی که شکسته دلان عارف با قلم استخوان و مرکب خون و با خط شکسته عروج نوشتند و این صفحه طلایی تاریخ ایران اسلامی را با خون دل تهذیب شده شان تذهیب کردند. آری ! شلمچه کتاب است ، خواندنی ترین کتاب حماسه . شلمچه آسمان است سرشار از ستاره های سرخ .شلمچه بهار است لبریز از گلهای محمدی ،شلمچه دریاست ، مواج از موجهای عاشقی .
شلمچه بازار است ، بازار عشقبازی و جانبازی ، شلمچه تابلو است تابلوی حماسه و عرفان که بر تارک تاریخ ایران اسلامی می درخشد. جایگاه اهل زیارت است نه اهل زر ، زیارتگاه دلدادگانی که خود زائرانی بودند که در نیمه راه سفر عاشقی پرپر شدند و به مولای عشق پیوستند و زیباترین حدیث بندگی را با بندبند وجودشان و با قطره قطره خونشان نوشتند. یعقوبهای بی قراری که برای رسیدن به یوسف زیبای شهادت بی قراری می کردند و زلیخای دنیای نتوانست آنها را مفتون خویش کند. آنان که هنوز از دشمن نفس خویش رها نشده اند و دلشان در تصرف شیطان است چگونه می توانند قدر مجاهدانی را بدانند که در کوله پشتی دلشان جز عشق و ایثار نبود. آنان باید بدانند که شلمچه و شهیدانش و شاهدان و شائقان و مشتاقانش خورشید بی غروبند ، چرا که عاشورا و عاشورائیان آفتاب آسمان عشقند که هیچ ابر آلوده و تاریک یزیدی نمی تواند جلوی تابش آنها را بگیرد.
www.aviny.com
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی و هنری،
شهداء , جبهه و جنگ،
،
 |
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در سه شنبه 2 اسفند 1390 |
|
|
|
طلائیه با من سخن بگو
طلائيه محل شهادت سردار خيبر شهيد همت، برادران باكری و قطع شدن دست شهيد خرازی است و عملياتهای مهم بدر و خيبر در آن واقع شد اولين خاكی بود كه عراق گرفت و آخرين خاكی بود كه ول كرد!
قدم به قدم خاك طلائيه خون شهيدی ريخته شده و تو نميتوانی جايی قدم بگذاری و با اطمينان بگويی اينجا كسی شهيد نشده! پس خلع نعلين ميكنی و پابرهنه بر خاك مقدسی قدم مينهی كه فقط ملائكه می دانند آنجا شهيدان با خدا چه سودايی كردند...

طلائيه چه حس غريبی داری... دلم برايت تنگ می شود...
طلائيه!
با من سخن بگو و پرده از رازي بردار كه سالها تو و خداي تو شاهد آن بوده ايد.
طلائيه!
چقدر غمگيني. آن روز سرافراز و امروز سر به زيرانداخته اي. با كسي سخن نمي گويي و سكوت پيشه كرده اي. اما سكوت تو بالاترين فرياد است و خفتگان را بيدار مي كند و بيداري را در رگهاي انسانهاي به ظاهر زنده مي ريزد. اينجا همه از سكوت تو مي گويند و من از سكونتي كه در تو يافته ام و تا امروز چقدر از تو و نفس هاي طيبه ات، از تو و از رازهاي سر به مهرت، از تو و مردان بي ادعايت كه مس وجود را به طلاي ناب شهادت معامله كردند، دور بوده ام. چه احساس حقيري است در من كه توان شنيدن قصه هاي پرغصه ات را ندارم.
طلائيه!
مي گويند، اينجا جايي است كه شهيدان حسين وار جنگيده اند و من از بدو ورود به خاك پاكت، تشنگي را در تو ديده ام و انتظار اهالي خيام را به نظاره نشسته ام اينجا، چقدر بوي حنجره هاي سوخته مي آيد و چقدر دستها تشنه وفايند.
طلائيه!
من در اين سرزمين حتي به قمقمه هاي عطشان سلام مي دهم و سراغ عباس هاي تشنه لب را از آنان مي گيرم . مگر مي توان سالك عاشورا بود و تشنگي را فراموش كرد و از كنار حلق هاي شعله ور بي تفاوت گذشت.
طلائيه!
من با تمام وجود در تو جاري مي شوم تا در ميان نيزارها و نيزه شكسته ها، سرهاي ستاره گون برادرانم را به دامن گيرم و برايشان از زخم بگويم، از اسارت، از تنهايي، از غربت، از…

طلائيه!
از فراز همه روزهايي كه بر تو گذشت بر من ببار و تشنگي اين دل در كوير مانده را فرونشان. مي خواهم در تو جاري شوم، مي خواهم رمز شكفتن و پرواز را از تو بياموزم و بدانم بر شانه هاي زخمي تو چه دلهايي كه آشيان نكرده اند.
طلائيه!
مي گويند «همت» از همين نقطه آسماني شده است، عاشقي كه در پي ليلاي شهادت در بيابانهاي زخم خورده طلائيه مجنون شد. من امروز آمده ام ردپاي او را تا افق هاي بي نهايت و در امتداد عشق جست وجو كنم. اينجا عطر او لحظه ها را پركرده است و دستهايش هنوز مهرباني را منتشر مي كند.
طلائيه!
من از سكوت راز آلودت درسها آموخته ام! با من سخن بگو!!!
منبع: shohada-tala-eyeh.blogfa.com
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی و هنری،
شهداء , جبهه و جنگ،
،
 |
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در سه شنبه 2 اسفند 1390 |
|
|
|
کلیپ های راهیان نور ( سفر به کربلای ایران ) |
|
|
کلیپ های راهیان نور
ردیف |
نام کلیپ |
توضیحات
|
اجرا |
فرمت |
حجم
(KB)
|
1 |
2 روایت زیبا از مرحوم حاج عبدلله ضابط
(جدید) |
 |
 |
---- |
---- |
 |
wmv |
17,540 |
 |
 |
---- |
---- |
 |
wmv |
17,540 |
02 |
7 روایت زیبا از مرحوم حاج عبدلله ضابط
(جدید) |


 |
 |
قسمت اول |
 |
قسمت دوم |
 |
قسمت سوم |
 |
قسمت چهارم |
 |
قسمت پنجم |
 |
قسمت ششم |
 |
قسمت هفتم |
3 |
8 روایت زیبا از مرحوم حاج عبدلله ضابط
(جدید) |



 |
 |
روایت اول |
 |
روایت دوم |
 |
روایت سوم |
 |
روایت چهارم |
 |
روایت پنجم |
 |
روایت ششم |
 |
روایت هفتم |
 |
روایت هشتم |
4 |
روایتگری حجت الاسلام مهدوی
«در 3 قسمت» |
 |
 |
wmv |
3,106 |
 |
wmv |
4,251 |
 |
wmv |
3,422 |
5 |
زائران راهیان نور - 1
(در 2 قسمت)
|
 |
 |
wmv |
9,156 |
 |
wmv |
4,733 |
6 |
زائران راهیان نور - 2
(در 2 قسمت)
|
 |
 |
wmv |
9,191 |
 |
wmv |
4,748 |
7 |
مستندی از راهیان نور(1)
قسمت اول |
 |
 |
wmv |
9,105 |
8 |
مستندی از راهیان نور(1)
قسمت دوم |
 |
 |
wmv |
9,325 |
9 |
مستندی از راهیان نور(1)
قسمت سوم |
 |
 |
wmv |
9,290 |
10 |
مستندی از راهیان نور(1)
قسمت چهارم |
 |
 |
wmv |
8,592 |
11 |
مستندی از راهیان نور(1)
قسمت پنجم |
 |
 |
wmv |
9,090 |
12 |
مستندی از راهیان نور(1)
قسمت ششم |
 |
 |
wmv |
9,547 |
13 |
مستندی از راهیان نور(1)
قسمت هفتم |
 |
 |
wmv |
9,578 |
14 |
مستندی از راهیان نور(2)
قسمت اول |
 |
 |
wmv |
6,693 |
15 |
مستندی از راهیان نور(2)
قسمت دوم |
 |
 |
wmv |
7,345 |
16 |
مستندی از راهیان نور(2)
قسمت سوم |
 |
 |
wmv |
7,297 |
17 |
مستندی از راهیان نور(2)
قسمت چهارم |
 |
 |
wmv |
6,648 |
برای دانلود کردن کلیپ های فوق، روی آیکون کلیک راست نموده
و گزینه ...Save Target As را انتخاب نمایید.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی و هنری،
شهداء , جبهه و جنگ،
،
 |
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در سه شنبه 2 اسفند 1390 |
|
|
|
برگزاری مراسم انس با قران |
|
|
برگزاری مراسم انس با قران
با حضور حافظ و قاری قران کریم آقای منصوری
:: موضوعات مرتبط:
خبری،
عقیدتی،
،
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در دو شنبه 30 بهمن 1390 |
|
|
|

روزشمار دهه مبارک فجر
منبع تبیان
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی و هنری،
،
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در دو شنبه 10 بهمن 1390 |
|
|
|

:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی و هنری،
خبری،
،
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در دو شنبه 10 بهمن 1390 |
|
|
|
دهه فجر، دهه بزرگداشت انقلابی بی بدیل با ماهیت اسلامی و مردمی |
|
|

فرمانده و مسوول نمایندگی ولی فقیه در سپاه كربلا مازندران روز یكشنبه با صدور پیام مشتركی در آستانه فرارسیدن دهه مبارك فجر، از دهه فجر، به عنوان دهه بزرگداشت انقلابی بی بدیل با ماهیت اسلامی و مردمی یاد كردند.
در پیام سردار سرتیپ دوم پاسدار 'سید محمد تقی شاهچراغی' و حجت الاسلام والمسلمین 'مختار نظری' كه نسخه ای از آن از طریق نمابر برای ایرنا مركز ساری ارسال شده آمده است: دهه فجر، یك پدیده شكوفا و نوظهور كه به عنوان عظیم ترین تحول سیاسی و بین المللی سال 1357 در منطقه استراتژیك خاورمیانه، ابهت ابرقدرتها را در هم شكسته و به چالش كشانده است.
این پیام می افزاید: امواج فكری و معنوی ناشی از قدرت نرم افزاری انقلاب اسلامی، ضمن پایگانی سپردن نظام استبدادی دو هزار و 500 ساله شاهنشاهی در ایران و ارائه مدل نوینی از حكومت مردم سالاردینی به جهانیان، سرآغازی برای هوشیاری و بیداری ملل دنیا به ویژه ملت های مسلمان منطقه بود و موجب ایجاد تحولات منطقه ای و بین المللی شد.
در این پیام مشترك تصریح شده است: پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی ایران در شرایطی به وقوع پیوست كه نظام جهانی بر اساس الگوهای دین ستیز شرق و دین گریز غرب اداره می شد و نظام های سلطه غرب را بر آن می داشت كه به دلیل توانمندی های نظامی آن را بر سراسر جهان حاكم كنند.
در این پیام آمده است: نظام مقدس جمهوری اسلامی به عنوان عالی ترین محصول ارزشی انقلاب اسلامی ایران با نفی سلطه و طرح عدالت در صحنه بین المللی به شدت این گفتمان حاكم بر غرب را به چالش كشانید و از این رو آثار و پیامدهای انقلاب اسلامی نه تنها در درون مرزهای جمهوری اسلامی ایران متوقف نگردید.
همچنین در این پیام گفته شده است: ایران اسلامی پس از پیروزی شكوهمند انقلاب اسلامی به رهبری پیامبر گونه حضرت امام خمینی (ره) با تاكید بر قدرت ئیدولوژیك و قدرت نرم باورها و اعتقادات مذهبی خود، به تدریج در مسیر تبدیل شدن به یك قدرت منطقه ای گام برداشته است.
در این پیام اضافه شده است: در واقع آنچه كه دشمنان ایران اسلامی را نگران می كند، قدرت نظامی و اقتصادی ایران نیست، بلكه نگرانی آنها قدرت نرمی است كه همان الهام بخش و ارائه یك الگوی جدید برای اداره جامعه و حكومت است.
منبع : سایت سپاه کربلا مازندران
:: موضوعات مرتبط:
خبری،
،
 |
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در دو شنبه 10 بهمن 1390 |
|
|
|
کلیپ جانسوز 'شهیدِ احمدی روشن' |
|
|

کلیپ 'شهیدِروشن'با موضوع شهادت دانشمند هسته ای شهید 'مصطفی احمدی روشن'

:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی و هنری،
خبری،
،
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در دو شنبه 5 بهمن 1390 |
|
|
|
جزئیات ترور شهید احمدی روشن توسط موساد بنام عملیات گام به گام |
|
|
![]()
در حالی که مقامات رژیم صهیونیستی منکر دست داشتن خود در ترور دانشمند هسته ای ایران شده اند، یک رسانه انگلیسی به نقل از یک مقام صهیونیست از جزئیات عملیات موساد برای ترور شهید احمدی روشن موسوم به «گام به گام» پرده برداشت.
روزنامه صهیونیستی هاآرتص به نقل از روزنامه ساندی تایمز انگلیس از جزئیات ترور دانشمند هسته ای ایران توسط سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی(موساد) پرده برداشت.
این روزنامه با اشاره به آخرین ساعات زندگی احمدی روشن به نحوه پیگیری و برنامه ریزی و عملیات انفجار خودروی این شهید دانشمند از سوی مزدوران سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی پرداخته است .
این روزنامه انگلیسی به نقل از یک مقام رژیم صهیونیستی که خواست نامش فاش نشود، نوشت: مأموران موساد در پس عملیات ترور مصطفی احمدی روشن، دانشمند هسته ای ایران موسوم به عملیات "ترور گام به گام" قرار دارند.
به نوشته این روزنامه، این مقام اسرائیلی، به جزئیات عملیات سری موساد موسوم به گام به گام و آخرین ساعات زندگی دانشمند هسته ای ایران اشاره می کند.
این مقام به روزنامه گفت: این عملیات باید با کمترین خطا اجرا می شد به طوری که خطر جانی برای عاملان ترور نداشته باشد.
بر اساس گزارش این روزنامه، گروههای کوچکی از مأموران موساد چندین موقعیت در تهران را رصد کردند و زیر نظر گرفتند.
این روزنامه به نقل از این منبع صهیونیست نوشت: ماهها جمع آوری اطلاعات و آموزش تیم ترور طول کشیده است.
بر اساس این گزارش، مأموران موساد، تحرکات احمدی روشن را از اتاق کنترل در یک مکان سری که چندان از منزلش دور نبود، تحت نظر داشتند و برای جاسازی ماده منفجره چندین بار آن را کنترل کردند.
این گزارش می افزاید: راننده خودرویی که احمدی روشن را سوار کرده بود، خودرو پژو خود را برای حرکت آماده کرده است، اندکی پیش از ساعت هشت صبح، یکی از مأمورانی که منطقه را زیر نظر داشت، اعلام کرد دانشمند هسته ای خارج شد و همان موقع فرمانده گروه موساد تصمیم نهایی را به کسانی که با موتورسیکلتهای خود در یک پارکینگ مخفی شده بودند، اعلام کرد.
این روزنامه تصریح می کند که مأموران موساد پس از آنکه خودروی دانشمند هسته ای ایران را پیدا کردند و از هویت وی مطمئن شدند، ساعت هشت و بیست دقیقه صبح موتورسواران هنگام عبور از کنار خودروی شهید احمدی ،بمب مغناطیسی را به خودروی وی چسباندند و به سرعت از محل دور شدند که این بمب پس از 9 ثانیه منفجر شد و به شهادت احمدی روشن انجامید، در حالی که راننده خودرو هم به شدت زخمی شد و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت.
خاطر نشان می شود مقامات آمریکایی و صهیونیستی منکر دست داشتن خود در ترور دانشمند هسته ای ایران شده اند، این در حالی است که بر خلاف ادعاهای واهی آمریکایی و صهیونیستها، اظهارات صریح اخیر رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه سال جاری میلادی، سال حوادث ناخوشایند برای ایران خواهد بود و همچنین اظهارات یک مقام صهیونیست در سایت وزارت خارجه رژیم اشغالگر قدس که خواستار ادامه گزینه ترور و تحریم برای متوقف کردن برنامه هسته ای صلح آمیز ایران شده بود و بلافاصله از روی سایت حذف شد، نشان می دهد که رژیم صهیونیستی با همدستی آمریکا با این اقدامات تروریستی و ناجوانمردانه در کنار برخی کشورهای منطقه و عناصر خیانتکار داخلی یک ائتلاف شوم و نامقدس علیه ملت ایران تشکیل داده و درصدد انتقامجویی برآمده اند تا به زعم خود، پیشرفت هسته ای ایران را متوقف کنند.
شهید احمدی روشن معاون بازرگانی سایت نطنز بود که صبح روز چهارشنبه 21 دی در عملیاتی تروریستی به شهادت رسید. این در حالی است که بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اخیرا با شهید احمدی روشن ملاقات داشته اند. رسانه ها پیش از این خبر داده بودند که نام دانشمندان هسته ای ایران که در ماه های گذشته به شهادت رسیده اند در لیست تحریم شورای امنیت سازمان ملل بوده و انتشار این فهرست توسط منابع غربی بهترین رانت اطلاعاتی به گروه های تروریستی برای شناسایی و ردیابی دانشمندان ایرانی است.
منبع : مهر
:: موضوعات مرتبط:
خبری،
سیاسی،
،
 |
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در دو شنبه 26 دی 1390 |
|
|
|
هواپیمای بدون سرنشین RQ170 کاری از معاونت فرهنگی سپاه کربلا مازندران |
|
|

جزوه هواپیمای بدون سرنشین RQ170
کاری از معاونت فرهنگی اجتماعی سپاه کربلا مازندران
حجم: 50 کیلو بایت
:: موضوعات مرتبط:
خبری،
سیاسی،
،
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در دو شنبه 4 دی 1390 |
|
|
|
آقای خامنه ای!دستور بدهید دیگر روضه حضرت قاسم(ع) نخوانند |
|
|

رییس جمهور عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرد و گفت: « بگو پسرم. چه خواهشی؟» -آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم(ع) نخوانند! -چرا پسرم؟
در یکی از روزهای سال 1362 ، زمانی آیت الله خامنه ای ، رییس جمهور وقت ، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری ، واقع در خیابان پاستور خارج می شد ، در مسیر حرکتش تا خودرو ، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده می شد.
صدا از طرف محافظ ها بود که چند تای شان دور کسی حلقه زده بودند و چیز هایی می گفتند. صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد می زد : «آقای رییس جمهور! آقای خامنه ای! من باید شما را ببینم» . رییس جمهور از پاسداری که نزدیکش بود پرسید: «چی شده ؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمی دانم حاج آقا! موندم چطور تا این جا تونسته بیاد جلو.ٰ» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود ، وقتی دید رییس جمهور خودش به سمت سر و صدا به راه افتاد ، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: « حاج آقا شما وایسید ، من می رم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش ، آن ها را نزدیک رییس جمهور مستقر کرد و خودش رفت طرف شلوغی. کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگشت و گفت: «حاج آقا ! یه بچه اس. می گه از اردبیل کوبیده اومده این جا و با شما کار واجب داره . بچه ها می گن با عز و التماس خودشو رسونده تا این جا. گفته فقط می خوام قیافه آقای خامنه ای رو ببینم ، حالا می گه می خوام باهاش حرف هم بزنم».
رییس جمهور گفت: « بذار بیاد حرفش رو بزنه. وقت هست».
لحظاتی پسرکی 12-13 ساله از میان حلقه محافظان بیرون آمد و همراه با سرتیم محافظان ، خودش را به رییس جمهور رساند. صورت سرخ و سرما زده اش ، خیس اشک بود . هنوز در میانه راه بود که رییس جمهور دست چپش را دراز کرد و با صدای بلند گفت: «سلام بابا جان! خوش آمدی» پسر با صدایی که از بغض و هیجان می لرزید ، به لهجه ی غلیظ آذری گفت: « سلام آقا جان! حالتان خوب است؟» رییس جمهور دست سرد و خشکه زده ی پسرک را در دست گرفت و گفت :« سلام پسرم! حالت چطوره؟» پسر به جای جواب تنها سر تکان داد. رییس جمهور از مکث طولانی پسرک فهمید زبانش قفل شده. سرتیم محافظان گفت :« اینم آقای خامنه ای! بگو دیگر حرفت را » ناگهان رییس جمهور با زبان آذری سلیسی گفت: « شما اسمت چیه پسرم؟» پسر که با شنیدن گویش مادری اش انگار جان گرفته بود ، با هیجان و به ترکی گفت:« آقاجان! من مرحمت هستم. از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.»
آقای خامنه ای دست مرحمت را رها کرد و دست رو ی شانه او گذاشت و گفت:« افتخار دادی پسرم. صفا آوردی . چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچه ی کجای اردبیل هستی؟» مرحمت که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود گفت: « انگوت کندی آقا جان! » رییس جمهور پرسید: « از چای گرمی؟» مرحمت انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد تندی گفت: « بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم» .آقای خامنه ای گفت: « خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.»
مرحمت گفت: « آقا جان! من از ادربیل آمدم تا این جا که یک خواهشی از شما بکنم.» رییس جمهور عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرد و گفت: « بگو پسرم. چه خواهشی؟»
-آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم(ع) نخوانند!
-چرا پسرم؟
مرحمت به یک باره بغضش ترکید و سرش را پایی انداخت و با کلماتی بریده بریده گفت: « آقا جان ! حضرت قاسم(ع) 13 ساله بود که امام حسین(ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سلم است ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم . هر چه التماسش میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم. اگر رفتن 13 ساله ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم(ع) را چرا می خوانند؟ » حالا دیگر شانه های مرحمت آشکارا می لرزید. رییس جمهور دلش لرزید. دستش را دوباره روی شانه مرحمت گذاشت و گفت:« پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است» مرحمت هیچی نگفت. فقط گریه کرد و حالا هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می رسید.
رییس جمهور مرحمت را جلو کشید و در آغوش گرفت و رو به سرتیم محافظانش کرد و گفت :« آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ... تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است. هر کاری دارد راه بیاندازید. هر کجا هم خودش خواست ببریدش.بعد هم یک ترتیبی هم بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل. نتیجه را هم به من بگویید»
آقای خامنه ای خم شد ، صورت خیس از اشک مرحمت را بوسید و گفت : « ما را دعا کن پسرم. درس و مدرسه را هم فراموش نکن. سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و...
کمتر از سه روز بعد ، فرمانده سپاه اردبیل ، مرحمت را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد. حکم لازم الاجرا بود. می توانست باز هم مرحمت را سر بدواند و لی مطمئن بود که می رود و این بار از خود امام خمینی حکم می آورد. گفت اسمش را نوشتند و مرحمت بالا زاده رفت در لیست بسیجیان لشکر 31 عاشورا.
مرحمت به تاریخ هفدهم خرداد 1349 در یک کیلومتری تازه کند «انگوت» در روستای «چای گرمی»، متولد شد. امام که به ایران برگشت ، مرحمت کلاس دوم دبستان بود. 13 ساله که شد ، دیگر طاقت نیاورد و رفت ثبت نام کرد برای اعزام به جبهه. با هزار اصرار و پادرمیانی کردن این آشنا و آن هم ولایتی ، توانست تا خود اردبیل برود ، اما آن جا فرمانده سپاه جلوی اعزامش را گرفت. مرحمت هر چه گریه و زاری کرد فایده ای نداشت. به فرمانده سپاه از طرف آشناهای مرحمت هم سفارش شده بود که یک جوری برش گردانید سر درس و مشقش. فرمانده سپاه آخرش گفت : «ببین بچه جان! برای من مسئولیت دارد. من اجازه ندارم 13 ساله ها را بفرستم جبهه. دست من نیست.» مرحمت گفت : «پس دست کی است؟» فرمانده گفت: «اگر از بالا اجازه بدهند من حرفی ندارم» همه این ها ترفندی بود که مرحمت دنبال ماجرا را نگیرد. یک بچه 13 ساله روستایی که فارسی هم درست نمی توانست صحبت کند ، دستش به کجا می رسید؟ مجبور بود بی خیال شود. اما فقط سه روز بعد مرحمت با دستوری از بالا برگشت .
مرحمت بالازاده تنها یک سال بعد ، در عملیات بدر ، به تاریخ 21 اسفند 1363 با فاصله بسیار کمی از شهادت مرادش ، مهدی باکری ، بال در بال ملائک گشود و میهمان سفره ی حضرت قاسم (علیه السلام) گردید.
از مرحمت بالازاده ، وصیت نامه ای بر جای مانده است که متن کامل آن را در زیر می خوانید. وصیت نامه ای که نشان می دهد روحش نمی توانست در کالبد 13 ساله اش آرام بگیرد:
وصیت نامه مرحمت بالازاده جمعی لشکر عاشورا ،گردان علی اکبر
به نام خداوند بخشنده مهربان
از اینجا وصیت نامه ام را شروع میکنم. با سلام بیکران به پیشگاه منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) و با سلام بیکران به رهبر مستضعفان، ابراهیم زمان، خمینی بت شکن و با سلام بی کران به مردم ایثارگر و شهید پرور ایران، که همچون امام حسین(ع) و لیلا، پسرشان را به دین اسلام قربانی میدهند.
آری ای ملت غیور شهید پرور ایران! درود بر شما! درود برشما که همیشه در مقابل کفر ایستاده اید و میایستید تا آخرین قطره خونتان.
درود برشما ای ملت ایران! ای مشعل داران امام حسین ! تا آخرین قطره خونتان از این انقلاب و از رهبر این انقلاب خوب محافظت کنید تا که این انقلاب اسلامی را به نحو احسن به منجی عالم بشریت تحویل بدهید.
و ای پدر و مادر عزیزم ! اگر این پسرتان در راه اسلام به شهادت برسد، افتخار کنید که شما هم از خانواده شهدا برشمرده میشوید.
ای پدر و مادر عزیزم! از شما تقاضایی دارم . اگر من شهید بشوم گریه نکنید. اگر گریه بکنید به شهدای کربلا و شهدای کربلای ایران گریه بکنید تا چشم منافقان کور بشود و بفهمند که ما برای چه میجنگیم. حالا معلوم است که راه تنها یک راه است که آن راه هم راه اسلام و قرآن است. و آخر وصیت میکنم راه شهیدان را ادامه بدهید و اسلحه شان را نگذارید در زمین بماند.
و مادرم و پدرم چنانچه من میدانم لیاقت شهادت را ندارم ولی اگر خداوند بخواهد که شهید بشوم مرا حلال کنید و من هم شهادت را جز سعادت نمی دانم. یعنی هر کس که شهید میشود خوش به حالش که با شهدا همنشین میشود. و از تمام همسایهها و از هم روستایی هایمان میخواهم که اگر از من سخن بدی شنیده اید و کارهای بدی دیده اید حلال بکنید. و برادرانم اسحله ام را نگذارند در جا بماند و خواهرانم با حجاب با دشمنان جنگ کنند. خدایا تو را قسم میدهم که اگر گناهانم را نبخشی از این دنیا به آن دنیا نبر.
خدایا خدایا تو را قسم میدهم به من توفیق سربازی امام زمان(عج) و نائب برحق او خمینی بت شکن را قرار دهی. تا در راه آنها اگر هزاران جان داشته باشم قربانی بدهم.
کربلا کربلا یا فتح یا شهادت
جنگ جنگ تا پیروزی
منبع: مشرق
:: موضوعات مرتبط:
شهداء , جبهه و جنگ،
،
 |
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در دو شنبه 1 دی 1390 |
|
|
|
ویژه نامه صوتی و تصویری ماه محرم |
|
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در یک شنبه 26 آذر 1390 |
|
|
|
زیارت آنلاین قبور مطهر شهدای روستای آلکل |
|
|
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در دو شنبه 21 آذر 1390 |
|
|
|
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی و هنری،
،
|
نوشته شده توسط
پایگاه بسیج شهید خدادوست در شنبه 17 آذر 1390 |
|
|
|
|
بسم ربّ الشّهداء والصّدیقین
پایگاه مقاومت بسیج شهید خدادوست آلکله
pb.khodadust@gmail.com |
|
:: خرداد 1393;
:: دی 1392;
:: آذر 1392;
:: آبان 1392;
:: مهر 1392;
:: شهريور 1392;
:: مرداد 1392;
:: تير 1392;
:: خرداد 1392;
:: ارديبهشت 1392;
:: فروردين 1392;
:: اسفند 1391;
:: بهمن 1391;
:: دی 1391;
:: آذر 1391;
:: آبان 1391;
:: مهر 1391;
:: شهريور 1391;
:: مرداد 1391;
:: تير 1391;
:: خرداد 1391;
:: ارديبهشت 1391;
:: فروردين 1391;
:: اسفند 1390;
:: بهمن 1390;
:: دی 1390;
:: آذر 1390;
:: آبان 1390;
:: مهر 1390;
:: شهريور 1390;
|
|
جشن , پوریم , روز , نحس , رقص , یهود , هولوکاست , ایرانیان , سیزده به در , جشن , پایگاه , بسیج , شهید , خدادوست , آلکله ,
|
|